اسارت عروس شیرازی | اسارت عروس شیرازی در خانه دوست پسر | عروس فراری
فرار جنجالی عروس شیرازی از خانه دوست پسر قدیمیاش + جزئیات
تازه عروس شیرازی از اسارتگاه نیما دوست پسر قدیمی اش فرار کرد.
اسارت عروس شیرازی در خانه دوست پسر قدیمیاش
مادرم 7 سال پیش بدون اطلاع پدرم با دایی ام شریک شد، دایی ام همه پول ها را بالا کشید و پدرم ورشکست شد. پدرم هم نتوانست خطای مادرم را ببخشد و خانه را ترک کرد. مادرم مجبور شد برای بزرگ کردن ما در خانه های مردم کار کند.
اسارت عروس شیرازی از اینجا شروع شد که او گفت : یکی از دوستانم مرا با نیما آشنا کرد او به من پیشنهاد مصرف مواد مخدر داد، من هم بدون توجه به عواقب آن هر روز بیشتر مصرف کردم و معتاد شدم، از وضع رقت بار خود خسته شده بودم دیگر خبری از طراوات و شادابی در من نبود تا اینکه پسرعمه ام از خارج آمد و از من خواستگاری کرد.
بارقه های امید در من جرقه زد، اما خوشی های من یک هفته هم دوام نداشت، سر و کله نیما پیدا شد و مدام تهدید می کرد که فیلم و عکس هایت در حال مصرف مواد را به نامزد و خانواده ات نشان می دهم.
زنگ در خانه را زدند، نیما بود ، ترس و دلهره همه وجودم را فرا گرفت، سریع بدون هیچ وسیله ای رفتم پایین او به زور به من گفت سوار ماشین شوم، من را 5 روز در خانه اش زندانی کرد، مرا کتک می زد و مجبورم کرد دوباره ماری جوانا مصرف کنم.
یک روز دیدم نیما در خانه نیست، سریع فرار کردم و همه ماجرا را به مادرم و نامزدم گفتم و آن ها از نیما شکایت کردند. روحم آرام ندارد، در خواب و بیداری کابوس نیما را می بینم، می خواهم مدتی را تنها و دور از انسان ها سر کنم.