کد خبر : 1977

سبک‌زندگی

در این میان ازدواج زنان و مردان همسن در سال۱۳۹۶ عدد ۷۱هزارو۸۱۷ مورد ثبت شده که در سال۱۴۰۰ این عدد تا پاییز به ۴۹هزارو۷۸۶ مورد رسیده و طلاق نیز در این گروه سنی از ۱۹هزارو۹۴۷ مورد به ۱۵هزارو۵۳۴ مورد رسیده است

به گزارش ورنداز :

در این میان ازدواج زنان و مردان همسن در سال۱۳۹۶ عدد ۷۱هزارو۸۱۷ مورد ثبت شده که در سال۱۴۰۰ این عدد تا پاییز به ۴۹هزارو۷۸۶ مورد رسیده و طلاق نیز در این گروه سنی از ۱۹هزارو۹۴۷ مورد به ۱۵هزارو۵۳۴ مورد رسیده است

حتما تصاویر حسادت‌برانگیز آن دسته از زوج‌هایی را که سال‌هاست با یکدیگر زندگی می‌کنند و از پس مشکلات برآمده‌اند دیده‌اید. آن دسته که عکس‌های دوستانه و محبت‌آمیزشان دست‌به‌دست می‌شود و شبیه الگوواره‌ای در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد. این زوج‌ها ممکن است بتوانند الگویی وسوسه‌آمیز برای دیگر زوج‌ها باشند، اما در این گزارش مدنظر ما نیستند.

ما در اینجا سراغ آن دسته رفته‌ایم که از یکدیگر جدا شده‌اند و حتی کوچک‌تر؛ آن دسته‌ای که نخستین جدایی‌شان را به ثبت رسانده‌اند. در این زمانه آدم‌ها چقدر می‌توانند یکدیگر را بپذیرند و با هم زندگی کنند؟ تاب‌آوری و آستانه تحمل آنها برای زوج بودن چند سال است؟ معمولا جزو کدام گروه سنی هستند و چقدر با هم تفاوت سنی دارند؟ چه دلایلی باعث تاب‌آوری بیشترشان در قالب زوج بوده است؟ 

میانگین طول مدت ازدواج در ۴ سال گذشته

در سال ۱۳۹۶ میانگین طول مدت ازدواج ۹سال‌و۲ماه ثبت شده است. این آمار را مرکز آمار ایران منتشر کرده و مربوط به آن دسته است که صیغه طلاق بین‌شان جاری شده. اما حالا همین مرکز، میانگین طول مدت ازدواج را در سال ۱۴۰۰ به ۱۰سال‌ و ۷ ماه رسانده. این به‌ معنای آن است آن دسته که سال‌هاست با هم زندگی می‌کنند و همچنان در کنار یکدیگرند و طلاق نگرفته‌اند در این آمار قرار نگرفته و شامل آن نشده‌اند.

اما در همین جدول آن دسته که ۴۰سال به بالا داشته و ازدواج کرده‌اند در سال۱۳۹۶ در میان مردان ۴۵هزارو۲۳۳نفر بوده و این عدد تا پاییز گذشته به ۴۲هزارو۹۳۶نفر رسیده است. در میان زنان نیز این عدد از ۲۴هزارو۶۳۴ به عدد ۲۸هزارو۶۸۹ نفر در سال گذشته رسیده و افزایش داشته است. این نشان می‌دهد ازدواج در سنین بالا روندی افزایشی داشته است.

اما در جدول طلاق‌ براساس طول مدت ازدواج، امری به روشنی دیده می‌شود، و آن هم اینکه هر چه طول مدت ازدواج میان افراد افزایش یابد، آمار طلاق میان آنها کاهش پیدا می‌کند. آن دسته از زوج‌هایی که بیش از ۲۰سال با یکدیگر زندگی کرده‌اند به شکل محسوسی تحمل‌شان نسبت به یکدیگر افزایش داشته و طلاق میان‌شان کمتر اتفاق می‌افتد. اما بیشترین میزان طلاق‌ در ۵سال اول ازدواج رخ می‌دهد. می‌توان با اطلاعات این جدول این پرسش را مطرح کرد که چرا با همه آگاهی‌بخشی‌ها نسبت به آمادگی‌ و شناخت قبل از ازدواج، همچنان این الگو تغییری نکرده است و زنان و مردان در ابتدای زندگی به دلزدگی از یکدیگر و جدایی تن می‌دهند

ساناز فلاح‌زاده، روانشناس می‌گوید که پیوند ازدواج از پیچیده‌ترین نوع ارتباط انسانی است که بررسی ابعاد متعدد آن سال‌هاست پژوهش‌های فراوانی در رشته‌های مختلف علوم انسانی و به‌طور اخص دانش روانشناسی را به‌خود معطوف کرده است. او می‌گوید: «در نگاه اول آمارها گیج‌کننده به‌نظر می‌رسد! اما ابتدا به رابطه یا همبستگی میان طول مدت ازدواج و کاهش نرخ طلاق بپردازیم. از دیدگاه نظریه رفتاری، عقلانی و هیجانی، تبیین این موضوع را می‌توان به رشد عقلانی زوجین، افزایش کنترل هیجانی، عادت و یافتن توانایی مواجهه و مقابله با مسائل موجود در زندگی زناشویی، مربوط دانست.»

از دیگر سو او به عوامل فرهنگی مانند بزرگ شدن فرزندان و اینکه طلاق تهدیدی برای زندگی زناشویی یا همسریابی آنان خواهد بود، اشاره می‌کند که می‌تواند از دلایل کاهش نرخ طلاق در ازدواج‌های طولانی‌مدت باشد. مسئله دیگر افزایش سن ازدواج‌هایی است که منجر به طلاق شده‌اند و از ۸سال به ۱۰سال رسیده است. فلاح‌زاده این موضوع را نشانه خوبی از افزایش میزان تاب‌آوری افراد و افزایش سواد رابطه میان زوج‌ها می‌داند.

در مقابل مرد نیز عطوفت بیشتری به همسرش خواهد داشت. اما از دیدگاه عقلانی و هیجانی، طبق باورهای موجود در جامعه، احترام به بزرگ‌تر در این نوع روابط مطرح خواهد شد. اینکه فرد بزرگ‌تر تجربه بیشتری داشته و همین‌ امر زن را در این نوع پیوندها تابع‌تر خواهد کرد. در مقابل نیز وقتی فرد (مرد) با فردی کوچک‌تر از خود از نظر سنی و عقلی روبه‌رو می‌شود، انعطاف و صبر بیشتری به خرج می‌دهد.»

اما چرا در این آمار آن دسته که یک تا ۵سال از شروع زندگی مشترک‌شان گذشته، در صدر آمار طلاق قرار گرفته‌اند؟ فلاح‌زاده معتقد است: «سال‌های ابتدایی ازدواج نیازمند توان مواجهه و مقابله با امور زیادی است. ازدواج میان انسان‌ها، تنها پیوند میان ۲فرد نیست، بلکه پیوند میان ۲خانواده، ۲فرهنگ و عقیده، ۲جایگاه اجتماعی و اقتصادی نیز محسوب می‌شود. هر چه تفاوت میان این ابعاد بیشتر و آشکارتر باشد، احتمال توانایی کنار آمدن افراد (خصوصاً هنگامی که آموزش‌های کافی درباره سواد رابطه به آنها داده نشده باشد)، کمتر و نامحتمل‌تر خواهد بود.»

از سوی دیگر باید به این نکته توجه کرد که طبق دیدگاه عقلانی-هیجانی، باورهای مرکزی افراد، جزو ارکان اصلی شخصیت و رفتار آنهاست که به‌وجود فرد قوام و دوام می‌بخشد. این روانشناس می‌گوید: «در سال‌های ابتدایی ازدواج به دلایل مختلفی که ذکر شد، باورهای فرد به‌طور مداوم در معرض تعدی و آسیب قرار می‌گیرد و (جدای از درست و غلط بودن یا آگاهانه یا ناآگاهانه بودن) همه تلاش فرد حفظ این باورها و ارزش‌هاست. همین امر فرد را وادار به مقاومت و حفظ ارزش‌هایی می‌کند که تا پیش از آن با آن زیسته. این موضوع می‌تواند یکی از دلایل طلاق زودهنگام باشد.» در واقع از نظر او در سال‌های ابتدایی ازدواج، صیانت از ذات منجر به جنگ و نهایتا جدایی خواهد شد.

از دیگر سو او به عوامل فرهنگی مانند بزرگ شدن فرزندان و اینکه طلاق تهدیدی برای زندگی زناشویی یا همسریابی آنان خواهد بود، اشاره می‌کند که می‌تواند از دلایل کاهش نرخ طلاق در ازدواج‌های طولانی‌مدت باشد. مسئله دیگر افزایش سن ازدواج‌هایی است که منجر به طلاق شده‌اند و از ۸سال به ۱۰سال رسیده است. فلاح‌زاده این موضوع را نشانه خوبی از افزایش میزان تاب‌آوری افراد و افزایش سواد رابطه میان زوج‌ها می‌داند.

اما چرا در این آمار آن دسته که یک تا ۵سال از شروع زندگی مشترک‌شان گذشته، در صدر آمار طلاق قرار گرفته‌اند؟ فلاح‌زاده معتقد است: «سال‌های ابتدایی ازدواج نیازمند توان مواجهه و مقابله با امور زیادی است. ازدواج میان انسان‌ها، تنها پیوند میان ۲فرد نیست، بلکه پیوند میان ۲خانواده، ۲فرهنگ و عقیده، ۲جایگاه اجتماعی و اقتصادی نیز محسوب می‌شود. هر چه تفاوت میان این ابعاد بیشتر و آشکارتر باشد، احتمال توانایی کنار آمدن افراد (خصوصاً هنگامی که آموزش‌های کافی درباره سواد رابطه به آنها داده نشده باشد)، کمتر و نامحتمل‌تر خواهد بود.»

از سوی دیگر باید به این نکته توجه کرد که طبق دیدگاه عقلانی-هیجانی، باورهای مرکزی افراد، جزو ارکان اصلی شخصیت و رفتار آنهاست که به‌وجود فرد قوام و دوام می‌بخشد. این روانشناس می‌گوید: «در سال‌های ابتدایی ازدواج به دلایل مختلفی که ذکر شد، باورهای فرد به‌طور مداوم در معرض تعدی و آسیب قرار می‌گیرد و (جدای از درست و غلط بودن یا آگاهانه یا ناآگاهانه بودن) همه تلاش فرد حفظ این باورها و ارزش‌هاست. همین امر فرد را وادار به مقاومت و حفظ ارزش‌هایی می‌کند که تا پیش از آن با آن زیسته. این موضوع می‌تواند یکی از دلایل طلاق زودهنگام باشد.» در واقع از نظر او در سال‌های ابتدایی ازدواج، صیانت از ذات منجر به جنگ و نهایتا جدایی خواهد شد.

فلاح‌زاده با بسط این موضوع به صفت دیگری اشاره می‌کند که بعضی والدین و فرزندان آنها با افتخار از آن یاد می‌کنند، و از دلایل شکست زندگی زوج‌ها محسوب می‌شود؛ وابستگی. او می‌گوید: «هنگامی‌که محبت با وابستگی اشتباه گرفته شود، شکل سلب مسئولیت، دخالت، و نهایتاً احساس ناتوانی از امور شخصی را به فرد می‌دهد.

والدینی که فرزندان خود را با شیوه‌های به‌اصطلاح نوین که سرشار از محبت کلامی و عملی (بی‌شک غیرعاقلانه) برای زندگی مشترک آماده می‌کنند، متأسفانه مسیری غلط برای رسیدن به هدف را برگزیده‌اند. همان‌ها که می‌گویند فرزندمان نازک‌تر از گل نشنیده و سنگین‌تر از قاشق بلند نکرده! بنابراین با چنین تربیتی انتظار تسلیم، طلاق و بازگشت به زندگی وابسته و اقناع کننده نیازهای خودشیفته‌وار فرد، آنچنان هم دور از انتظار نخواهد بود.»

منبع انتخاب
ارسال نظر

تبلیغات متنی