کد خبر : 1562

مراقبه

مراقبت (Care) رو به سوی دیگری دارد. یکی از انواع مواجهات ما با جهان اطراف، مراقبت از آن است: مراقبت از اطرافیان، موجودات و محیط اطراف.

به گزارش ورنداز :

مراقبت از دیگری چیزی نیست جز ابراز یا اِعمال سوژگی به نفع چیزی دیگر یا در راستای دیگری. آنچه مهم است این است که حالتِ مراقبت، یک دستورالعمل اخلاقی و همچنین سیاسی است. مراقبت کردن درک عملی زندگی مشترک و گسترش این باور است که نجات چیزی شخصی و فردی نیست بلکه در نسبت با سعادت، خوش‌حالی و برخورداری دیگری ممکن است. به همین دلیل مراقبت حالتی بدنی و روانی در تقابل با سلطه و تسخیر است. مراقبت سازماندهی نیرویی است در برابر ایده سلطه بر دیگری، و به همین دلیل کنشی است سیاسی. این کنش سیاسی از اطرافیان و اطراف آغاز می‌شود و مایل است که کلیت را در برگیرد. مصلحان کسانی‌اند که مراقبت از دیگری را به بالاترین شکل آن گسترده‌اند. 

در متون عرفانی، مراقبت یا همان مراقبه به معنای نگهداری از نفس ‌است؛ حفاظت از خویشتن در برابر انحرافات و آلودگی‌ها. به تعبیری که از اسپینوزا آموخته‌ایم، اخلاق چیزی نیست جز مراقبت از خود (مراقبه) در برابر چیزهایی که می‌خواهند کنترل ما را بدست گیرند؛ آن عواطف و احساساتی که بر ما بگونه‌ای تأثیر می‌گذارند که امکان فهم را از بین می‌برند. 

مراقبت چه در نسبت با دیگری و چه در نسبت با خود، پرورش نوعی توان نگهبانی اخلاقی است؛ نگهبانی از خویشتن و دیگری در برابر نیروهای مسلط بر نفس یا حیات. تأمل بر «مراقب خودت باش» به عنوان عبارتی پر طنین در زندگی روزمره ما می‌تواند این مختصات را نشان دهد. مراقب خودت باش، هم به افزایش قدرت نیروهای مسلط اشاره دارد و هم به ضرورت گسترش مراقبت به عنوان یک دستورالعمل اجرایی فردی و جمعی. 

مراقبت نوعی مراقبه است. فرد با مراقبت از دیگری با خودخواهی‌ها و خودشیفتگی‌‌هایش مبارزه می‌کند و خویش را تعالی (Transcendental) می‌دهد. از سوی دیگر مراقبه نیز نوعی مراقبت است. مراقبه، انسان بهتری را برای زیستن با دیگری مهیا می‌کند. در حقیقت، مراقبه نوعی نگهبانی و مراقبت از عضوی از جامعه  است به این امید که چیزی نو بیافریند، یا حداقل در «دوستی»/ Care for زندگی کند.

ارسال نظر

تبلیغات متنی