کد خبر : 1247

کوریِ چهره|هزارچهره

هر چه اطلاعات بیش‌تری درباره افراد به دست آورید، به خاطر سپردنِ چهره‌های آن‌ها نیز راحت‌تر می‌شود. اینکه بدانید این افراد چه می‌کنند، چه چیز‌هایی دوست دارند و با چه کسانی دوست هستند، باعث می‌شود که تمام این بخش‌ها در مغزتان به هم متصل شو

به گزارش ورنداز :

شما بعد از یک جلسه کاری از اتاق بیرون می‌آیید و در راهروی محل کارتان شروع به پرسه‌زدن می‌کنید. در همین‌حال یکی از همکاران به شما سلام و شروع به احوال‌پرسی می‌کند. شما لبخند می‌زنید، چند جمله کوتاه و استاندارد را رد‌وبدل می‌کنید و به سراغ باقی روزتان می‌روید. تعامل زیبایی است، اما یک مشکل کوچک وجود دارد: شما نمی‌دانید با چه کسی صحبت کرده‌اید.

شناختنِ افراد، به‌خصوص در محلِ کار، یکی از ابتدایی‌ترین مصادیق ادب است. اما بسیاری از مردم استرس شدیدی را برای به یادآوردنِ همکاری که در یک جلسه کاری روبه‌روی‌شان نشسته است، احساس می‌کنند و آن هم به این دلیل که پایانه‌های عصبی‌شان در این مواقع گلوله‌های مشقی شلیک می‌کند.

این نه تنها مایه شرمساری است بلکه به عنوان یک گاف بزرگ در نظر گرفته می‌شود: ممکن است مردم بگویند طرف وقت و زمان کافی برای شناختنِ آن‌ها صرف نکرده است.

اما توانایی به حافظه سپردن ظاهر و چهره افراد، به‌خصوص افرادی که نسبتاً ناآشنا هستند و به‌خاطر آوردنِ آن‌ها با فاصله‌زمانی – بعد از روزها، هفته‌ها یا ماه‌ها- به مجموعه وسیعی از منابع شناختی، از بخش‌هایی از مغز که برای شناسایی چهره‌ها ضروری است گرفته تا فرایند‌های دیداری و حافظه بلندمدت، نیاز دارد.

کارِن لَندِر، استاد ارشد روان‌شناسی تجربی در دانشگاه منچستر در انگلستان، می‌گوید: «یادگیری و تشخیص چهره‌ها به لحاظ شناختی یکی از پرزحمت‌ترین و به لحاظ عصبی یکی از پیچیده‌ترین وظایفی است که ما انجام می‌دهیم.».

اما علاوه بر علم، عوامل فرهنگی و اجتماعی‌ای نیز وجود دارند که باعث می‌شوند ما در هنگام صحبت کردن با همکاری که تلاش می‌کند با ما مکالمه پرشوری را آغاز کند، نگاهی مات و خالی از احساس داشته باشیم.

ما نه‌تنها به لحاظ زیستی مستعد به خاطر آوردنِ افرادی هستیم که بیش‌تر شبیه خودمان هستند، بلکه به خاطر سپردن چهره‌های افرادی که در زندگی‌مان اهمیت بیش‌تری دارند را ـ مانند رؤسا و کسانی که سمت‌های بالاتر و مهم‌تر دارند یا در قدرت هستند ـ در الویت می‌گذاریم.

خوش‌بختانه روش‌هایی برای به خاطر سپردن چهره‌ها ـ نه تنها چهره‌های مهمی که به ما ترفیع شغلی می‌دهندـ وجود دارد که می‌توانیم به کمک آن‌ها چهره اکثر همکاران را به خاطر بسپاریم و از شرمساریِ ناشی از بجا نیاوردنِ آن‌ها پیش‌گیری کنیم.

هزارچهره

انسان‌ها در طول زندگی خود ۱۰۰۰ چهره را به خاطر می‌سپارند. برخی تحقیقات نشان می‌دهند که در بیش‌ترین حالت این تعداد می‌تواند به ۱۰۰۰۰‌چهره نیز برسد.

مردم معمولاً در به خاطر سپردن و تشخیص دادن تعدادِ زیادی چهره مهارت دارند، زیرا بقای آن‌ها متکی به چنین مهارتی است.

برد دوچِین، استاد روان‌شناسی و علوم مغز در کالج دارموث در آمریکا، می‌گوید: «در عصر اجدادمان، توانایی تشخیص چهره‌های آشنا اهمیت زیادی داشت. توانایی شناختنِ سریع دوست از دشمن یک نیازِ فرگشتی است که توضیح می‌دهد چرا مغز ما به شکلی سیم‌پیچی شده است که چهره عزیزان‌مان و کسانی که بیش‌ترین آشنایی را با ما دارند، به خاطر بسپاریم و چرا مردم در به یاد آوردنِ چهره‌هایی که گاه‌گاه می‌بینند، مشکل دارند.»

دوچین می‌گوید: «اکثر مردم در به خاطر سپردن چهره‌هایی که با آن‌ها آشنا هستند، مهارت دارند – این مهارت تا حدی است که فقط کافی است بخشی از چهره را ببینند تا آن‌ها را شناسایی کنند. اما اگر فردی را فقط چندباری دیده باشید، احتمال اینکه یک بازنماییِ دقیق و خوب از او در ذهن‌تان باقی مانده باشد، کم است و بنابراین شناختنِ آن‌ها در دفعات بعدی نیز سخت می‌شود.»

ساکنانِ دنیای مدرن از مراکز شهر‌ها گرفته تا رسانه‌های اجتماعی، در طول روز پیوسته در معرض تعداد زیادی چهره قرار می‌گیرند که این تعداد بسیار بیش‌تر از تعداد چهره‌هایی است که اجداد ما در کلِ زندگی‌شان با آن مواجه می‌شدند.

این یعنی ساکنان دنیای مدرن بیش‌تر احتمال دارد در موقعیتی قرار بگیرند که باعث شود در برابر به خاطر آوردنِ چهره فردِ دیگر مات و مبهوت بمانند. دوچین می‌گوید: «اجداد ما همیشه با چهره‌های ثابتی ملاقات می‌کردند؛ بنابراین مشکلِ تشخیصِ چهره‌های زیاد را نداشتند. امروز شما هر روز با هزاران چهره روبه‌رو می‌شوید که نیاز دارید تعداد زیادی از آن‌ها را به خاطر بسپارید. این می‌تواند مشکل‌ساز شود.»

به‌خصوص در دنیایی که هر روز بیش‌تر به سمتِ دیجیتالی‌شدن پیش می‌رود، این مشکل می‌تواند بسیار بزرگ‌تر باشد.

آدم‌ها طوری تکامل یافته‌اند که بتوانند به صورت چهره‌به‌چهره با هم ملاقات کنند؛ بنابراین جلسات دیجیتالی‌ای که کارمندان دنیای مدرن باید در آن مشارکت کنند، باعث می‌شود که آن تفاوت‌های ظریف و سیگنال‌های ناخودآگاهی که مغز ما در ملاقات‌های رو در رو جمع‌آوری می‌کرد، از بین بروند.

دوچین می‌گوید شناختنِ فردی که فقط در دنیای دیجیتالی با او ملاقات کرده‌اید بسیار سخت‌تر است. او می‌گوید: «وقتی با افراد به صورتِ چهره‌به‌چهره ملاقات می‌کنیم، آن‌ها را در فواصل متفاوت و از زوایای مختلف نگاه می‌کنیم و این به ما کمک می‌کند که بازنماییِ غنی‌تری از او در ذهن‌مان شکل بگیرد. چیز‌هایی مثلِ زبانِ بدنِ افراد را به سختی بتوان از طریق ملاقات‌های مجازی آموخت.»

به علاوه، برای تعداد بسیار اندکی از مردم جریان‌های زیست‌شناسیِ ناخودآگاه نیز در این امر دخیل هستند. توانایی افراد در شناسایی چهره‌ها در یک طیف جای می‌گیرد. در یک سر طیف بیماریِ ادراک‌پریشی چهره‌ها (پروگزوپاکنوزیا) ـ یک اختلال شناختی که بر اثر آن برخی از مردم توانایی تشخیص چهره‌ها را هرگز به دست نمی‌آورند و بر طبق برخی تحقیقات این تعداد ۲‌درصد از کل جمعیت را شامل می‌شودـ قرار دارد.

در سر دیگر این طیف، ابرتشخیص‌دهندگان جای می‌گیرند. لندر می‌گوید: «مردمی وجود دارند که در شناسایی چهره بسیار ساده عمل می‌کنند. آن‌ها می‌توانند حتی چهره افرادی که فقط یک‌بار آن هم کوتاه‌مدت و در سال‌های دور دیده‌اند را نیز شناسایی کنند.»

کوریِ چهره؛ چگونه چهره‌ها را تشخیص دهیم؟

خطای رمزگذاری

لندر می‌افزاید: «اگرچه این عوامل از عوامل ژنتیکی کم‌اهمیت‌تر هستند، اما هوش و حافظه کوتاه‌مدت فرد نیز در شناساییِ چهره‌ها دخیل است.»

لندر توضیح می‌دهد: «برخی ویژگی‌های شخصیتی می‌توانند اثر به‌مراتب بیش‌تری بر مهارت فرد در تعامل با دیگران داشته باشند و به افرادی که چنین ویژگی‌هایی را دارند کمک کنند تا همکارانِ خود را به خاطر بسپارند.» او می‌افزاید: «مهارت همدلی، برون‌گرایی و کم‌تر بودنِ اضطراب اجتماعی همگی با توانایی به خاطر سپردن چهره‌ها مرتبط است.».

اما عوامل اجتماعی عمیق نیز در این امر دخالت دارند. درحالی که تحقیقات اندکی درباره اثرگذاری سن و جنسیت در به خاطر آوردنِ چهره‌ها انجام شده است، اما ارشد بودن در این مورد نقش مهمی ایفا می‌کند.

تحقیقات نشان می‌دهند که افراد در محیط‌های کاری به صورتِ ناخودآگاه لبخند، خطوط و چین‌وچروک‌های چهره رؤسا را با دقت بیش‌تری به ذهن می‌سپارند؛ و علتش آن است که این افراد در ترفیع شغلی ما نقش بسیار مهم‌تری دارند. دوچین می‌گوید: «ما در رمزگشایی چهره افرادی که برای‌مان مهم‌تر هستند، توانایی و مهارت بیش‌تری داریم.»

سوگیری‌های شناختی نیز باعث می‌شوند که افرادی که قومیت‌ِ یکسانی با ما دارند را بهتر و سریع‌تر شناسایی کنیم. گریس لوردان، از مدرسه اقتصادی لندن، می‌گوید: «اثر نژاد به این معنی است که کم‌تر محتمل است ما چهره افرادی را به خاطر بسپاریم که به لحاظِ قومیتی و نژادی با ما تفاوت دارند. این اثر حتی در کودکان کم‌تر از یک‌سال نیز مشاهده شده است.»

 لوردان می‌گوید: «اگر کسی در محیط‌های کاری به خوبی به خاطر آورده نشود، ترفیع شغلی و دستیابی به فرصت‌های بهتر شغلی نیز برایش نامحتمل‌تر می‌شود. شگفت‌آور است که هر چه چهره فردی بیش‌تر به ذهن سپرده شود، امکان ترفیع و موفقیت شغلی نیز افزایش پیدا می‌کند.»

چرا و چطور باید توانایی شناختنِ افراد را افزایش دهیم؟

شناختنِ افراد مهم و یکی از مصادیقِ اولیه ادب است. اما همچنین یک مهارت است. اکثر ما جایی بینِ ادراک‌پریشان چهره و ابرتشخیص‌دهندگان چهره قرار می‌گیریم که یعنی می‌توانیم اقداماتی را برای افزایش این مهارت انجام دهیم.

دوچین می‌گوید با بزرگ‌تر شدنِ محیط‌های کاری و افزایش تعداد کارکنان به خاطر آوردن همه کار بسیار مشکل‌تری شده است، اما روش‌هایی هستند که می‌توان بار شناختی را در به خاطر آوردنِ چهره‌ها کم‌تر کرد.

او می‌گوید: «هر چه اطلاعات بیش‌تری درباره افراد به دست آورید، به خاطر سپردنِ چهره‌های آن‌ها نیز راحت‌تر می‌شود. اینکه بدانید این افراد چه می‌کنند، چه چیز‌هایی دوست دارند و با چه کسانی دوست هستند، باعث می‌شود که تمام این بخش‌ها در مغزتان به هم متصل شود.»

 لوردان نیز پیشنهاد می‌دهد که برای کم کردنِ نقش اثرِ نژادی در به یاد آوردنِ چهره افراد، آن‌ها باید سعی کنند با افراد متنوع ارتباط برقرار کنند و دایره ارتباطات خودشان را وسیع‌تر کنند.

او می‌گوید: «فرضیه تماس می‌گوید هر چه تعداد تماس‌ها و ارتباطاتی که فرد با افرادی از سایر فرهنگ‌ها و قومیت‌ها داشته باشد بیش‌تر باشد، احتمال اینکه با دقت بیش‌تری چهره‌های زیاد را به خاطر بسپارد، بیش‌تر می‌شود؛ و البته چنین کاری یک ارزش افزوده دیگر نیز برای شما دارد و آن اینکه باعث می‌شود با ایده‌ها، فرصت‌ها و تجربه‌های جدیدی برای یادگیری مواجه شوید.»

لندر می‌گوید هر چه بیش‌تر تلاش کنید تا چهره افرادی که دیر به دیر می‌بینید، به خاطر داشته باشید، در محیط‌های کاری بیش‌تر به نفع‌تان خواهد بود.

«دانستنِ هویت افرادی که اطراف‌تان هستند، مهم است. در محیط‌های کاری هم مهم است که چهره افراد را بشناسید. این کمک می‌کند که تعامل‌تان با افراد غنی‌تر و صحیح‌تر باشد.»2

منبع فرادید
ارسال نظر

آنچه دیگران میخوانند :
تبلیغات متنی