کد خبر : 11247

تجاوز | تجاوز جنسی | تجاوز مرد نوجوان باز

پدر محمد با صدایی گرفته از اعترافات قاتل می‌گوید: «وقتی مأموران آگاهی به اکبر مظنون شدند او را گرفتند و اکبر هم اعتراف کرد.»

به گزارش ورنداز :

جنایت و تجاوز مرد نوجوان باز

پدر محمد با صدایی گرفته از اعترافات قاتل می‌گوید: «وقتی مأموران آگاهی به اکبر مظنون شدند او را گرفتند و اکبر هم اعتراف کرد.»

اکبر در اعترافاتش درباره ماجرای تجاوز مرد نوجوان باز گفت: «در خانه کبوتر زیاد دارم. وقتی مقتول به منزل‌مان آمد و از من دو کبوتر خواست به او فروختم. بعد از دو ساعت دوباره برگشت و عنوان کرد کبوترها پرواز کردند‌ و به سمت خانه ما آمدند. من هم به او گفتم کبوترها به سمت خانه ما نیامدند؛ اما محمد جلوی در خانه دو ساعتی را نشست. بعد از دو ساعت از من خواست به سمت نخلستان برویم و با او ارتباط برقرار کنم. بعد از ارتباط به من گفت به پدرم بگو به من تجاوز کردی. من هم عصبانی شدم. محمد را با دستانم خفه و از نخلستان فرار کردم.» صادق در واکنش یادآوری اعترافات اکبر صدایش لرزان شد: «پرواز کبوتران کجا و درخواست تجاوز پسرم، محمد کجا؟!.» پدر مقتول وضعیت اکبر، قاتل پسرش، را تشریح می‌کند: «اکبر بعد از دستگیری به کانون اصلاح تربیت در اهواز انتقال یافت.»

رضایت نمی دهم

خشونت در صدای صادق مانع از تشریحی آرام می‌شود او درباره  تجاوز مرد نوجوان باز می گوید: «اعضای خانواده اکبر از خودش گرفته تا برادرانش معتاد هستند. نسبت فامیلی با ما دارند. من تک تک آنها را خوب می‌شناسم. تمام بچه‌های روستا از صبح تا شب در خیابان در حال بازی هستند؛ اما ما همیشه نگران بچه‌هایمان هستیم. آنها را در خیابان تنها رها نمی‌کردیم. همسرم وقتی دید، محمد قصد دارد برای خرید کبوتر به بیرون از خانه برود، حتی به من هم زنگ زد، تا اجازه ندهم؛ اما نمی‌دانستم چه اتفاق شومی در انتظار خانواده ما نشسته است.»

صادق از طایفه مطوری می‌گوید: «از دو طایفه بودیم با وصلت میان دو طایفه در چندین سال پیش یک طایفه را تشکیل دادیم؛ آن هم مطوری. خانواده اکبر از اقوام دور ما هستند. حالا آنها می‌خواهند از ما رضایت بگیرند. بارها با بزرگان طایفه و شیخ ما گفت‌وگو کردند تا از خون فرزندمان بگذریم.»

پول‌ وکیل ندارم

بغض میان صدای پدر داغدیده پدیدار می‌شود او درباره  تجاوز مرد نوجوان باز​ می گوید: : «بعد از آن ماجرا، شیخ قبیله به طرفداری از خانواده قاتل درآمد. تحمل ننگ تجاوز یک طرف و ناعدالتی در میان طایفه، دردی دیگر بر دردمان است. چندین‌بار و به طور مداوم برای رضایت شیخ طایفه واسطه شد تا من رضایت بدهم و از خون پسرم بگذرم. دلم رضا نیست رضایت بدهم. چرا باید این کار بکنم؟»

تلخی آن روز در ذهنش سایه انداخته است: «همین یک پسر را داشتم. دو فرزند دیگرم دختر هستند؛ یکی دوازده ساله و دیگری هشت ساله. به‌تازگی هم زنم باردار شده، حدود پنج ماه است. نمی‌دانیم دختر است یا پسر. جای محمد در زندگی‌مان خالی است؛ طوری که با ده پسر دیگر هم جبران نمی‌شود. اکبر به پسرم تجاوز کرد. اعترافاتش‌ را هم طوری مطرح کرد که محمد مقصر است. بعد هم او را کشته است. قاتل در تمام اظهاراتش بیان کرد محمد از من خواست تا تجاوز کنم. کدام پسر ده ساله‌ای از پسری دیگر درخواست تجاوز می‌کند؟! پول هم ندارم تا وکیل بگیرم، شاید اگر وکیل داشتم می‌توانستم از خون پایمال‌شده محمد دفاع کنم. خانواده قاتل رضایت هم می‌خواهند.

منبع خبر فوری
ارسال نظر

نظرات کاربران
  • مریم

    ای بابا خدا صبر بده بهتون خیلی داغ جوان سخته

  • ناشناس

    همه‌ی انواع فسادهای جنسی و غیره بخاطر فضای مجازی و ماهواره و اینترنت است...ای ایرانیان احمق بهوش باشید..خاک بر سر همتون... ایرانیان روشنفکر و احمق و بیچاره..ریدم تو تفکراتتون...

  • ارزنتال

    نباید هم رضایت بدی شبکه‌های اجتماعی مردم پول هزارتا وکیل به پدر کمک مبکنن مگه مردم میذارن خون پسرت رو زمین بمونه بعدشم گیریم قاتل رایت میگه مقتول خواسته تجاور کنی نگفته منو بکش مثل روز روشنه کفتارها جلد بودن برگشتن قاتل هم گفته پس نمی‌دم میخواستی مواظب باشی پسر ده ساله هم نشسته به انتظار قاتل گفته اگه کفترهاتو میخوای باید ... پسر دهساله هم که اصلا نمیپونسته قرار چی بشه رفته باهاش لعدم گفته به پدرم میگم چیکار کردی و قاتل جونش و گرفته اما من میگم خاک تو سرتون کنن بچه های آگاهی اهواز ابرو هرچی آگاهی چیه بردین از ترس شلوغ شدن تو اهواز ندارید خون اون بچه هدر بره قاتل هرچی هم باشه سفت تر از اون افغانی نیست که نوشابه واسش خریدن بعدشم اون پدر به بار شیخ میاد باید همین کارو باهاش بکنه بگه خودش گفت بار از همه میدونید چیه اینکه ابرو ابن بچه همراه با حیثیت و معصومیت و جونش از دست رفت بعدشم این پدر خیالش باید راحت باشه چون اونقدر غیرتمند تو اهواز مونده که ترتیب طرف و بدن پدر باید نو زندان به زندانیها خبر بده که این قاتلین که بعد از قتل آبروی مقتول و می‌بره زندانیها و کلا خلافکاران بد میدونن که واسه نجات خودشون آبروی مقتول و ببرن خودشون تو رندوم ترتیب قاتل و مبدن بعدک میگن خودکشی کرد اما قبلش حتما واسش عروسی هم من بگیرن چادر سفید سری میکنن عروس میشه اصلا اینا برای چیه بدبنش دست من ببینین چه پاستیل خوبی بهتون میدم

  • ناشناس

    فقط اعدام می تواند تسکین این درد بزرگ باشد هیچ وقت رضایت ندهید این ها کثافت بی پدرومادرهستن

  • ناشناس

    آخر کی با عقل جور در می اید که نفر به طرف مقابل بگوید تو به تجاوز کن واز آخر هم من بکش تاز اگر طرف از نظر عقل وهوش کم داشت باشد متجاوز نباید چنین درخواستی را قبول کند پس اگر این ماجرا را به عقل هوش واگذار کنم از قبل متجاوز نقش جنايت را کشید است حال بدست قانون گرفتار شد باز هم دار نقش بازمیکند تا شاید راه فراری از چنگال قانون داشت باشد

آنچه دیگران میخوانند :
تبلیغات متنی