کد خبر : 14447

تجاوز | تجاوز جنسی | تجاوز به پسر بچه تهرانی | تجاوز به پسر بچه

پسر نوجوان ،طفل خردسال همسایه شان را در پارکینگ خانه مورد آزار شیطانی قرار داد.

به گزارش ورنداز :

ماجرای تجاوز به پسربچه تهرانی در پارکینگ خانه شان چیست؟

تجاوز به پسر بچه تهرانی به پلیس مخابره شد و تحقیقات در دستور کار قرار گرفت. زن جوان به سختی از پله های کلانتری ابوسعید بالا آمد.نفس نفس می زد و اشک می ریخت.بالای پله ها که رسید دستش را پشت کمرش گذاشت و شکم برآمده اش را جلو داد.نفس عمیقی کشید و به نرده تکیه داد.اشک هایش را پاک کرد و به سمت اتاق مشاوره رفت. روبروی سرگرد مهناز افشنگ نشست و به پشتی کاناپه تکیه داد اما گریه امانش نمی داد.او برای شکایت از نوجوان همسایه شان به کلانتری آمده بود که به واحد مددکاری راهنمایی اش کرده بودند.پسر 4 ساله اش مورد آزار جنسی قرار گرفته بود و این برایش دست کمی از یک فاجعه نداشت.

گریه های پسربچه خبر از یک تجاوز داشت

«در این روزهای کرونایی از صبح تا شب سامان در خانه است.من هم به خاطر شرایط بارداری ام توانایی ندارم که حتی در خانه برای او یاد وقت بگذارم.» مادر سامان این را به سرگرد افشنگ می گوید.هر بار در میان حرف هایش اسم سامان را بر زبان می آورد انگار یک بار دیگر داغ دلش تازه می شود و گریه هایش شدت می گیرد. او در ادامه می گوید:«شرایط کرونا باعث شده بود همسرم هم نتواند سامان را برای تفریح و گردش بیرون از خانه ببرد.برای همین تنها تفریح سامان این بود که بعدازظهر به پارکینگ خانه مان می رفت و سه چرخه بازی می کرد.»

ماجرای تجاوز به پسر بچه تهرانی به اینجا رسید که : روز حادثه سامان مثل هر روز برای سه چرخه بازی به پارکینگ رفته بود که وحشت زده به خانه شان برگشت:«خانه ما طبقه چهارم است و آسانسور هم ندارد.برای همین پایین رفتن از پله ها و سر زدن مداوم به سامان برای من کار راحتی نبود.آن روز سامان زودتر از هر روز از بازی برگشت.او ناراحت و وحشت زده بود.به شدت گریه می کرد و اول نمی توانست توضیح دهد که چه اتفاقی افتاده است.اما بالاخره با همان زبان کودکانه اش توضیحاتی داد که متوجه شدم،پسرنوجوان همسایه مان او را در پارکینگ بین ماشین همسایه های دیگر مورد تجاوز قرار داده است.»

مادر سامان در ادامه گفت:«پسرم خیلی ترسیده و از ترس تب می کند.من فکرش را هم نمی کردم که در خانه خودمان هم امنیت نداشته باشیم.»

منبع منیبان
ارسال نظر

نظرات کاربران
  • ناشناس

    فقد اعدام

آنچه دیگران میخوانند :
تبلیغات متنی