از تحقیرها و سرزنش های همسرم خسته شده ام به گونه ای که دیگر نمی توانم این وضعیت تاسف بار را تحمل کنم او با این بهانه که مرا در شأن خودش نمی داند با زنان غریبه ارتباط دارد.
پدرم راننده یکی از خودروهای سنگین است و برای انجام امور خلافش همواره به استانهای شرقی و جنوب کشور مسافرت میکند، اما برای آن که ماموران انتظامی به او مشکوک نشوند و بتواند به راحتی به قاچاق بپردازد با زنان خیابانی ارتباط برقرار میکند و با آنها به سفر میرود. مادرم نیز همیشه در برابر رفتارهای زشت پدرم سکوت میکند تا زندگی اش متلاشی نشود.