روز حادثه عصر سر قرار حاضر شدم پسر جوان گفت باید دوباره سلامت فنی ماشین را بررسی کند و سوار ماشین شدیم. او گفت کمی دور میزنیم و نهایتا شام میخوریم و من پول را میدهم. او من را به خانهاش برد و قصد داشت به من تعرض کند که من مقاومت کردم و با داد و فریاد از مردم کمک خواستم. همسایهها متوجه شدند و موضوع را به پلیس گزارش دادند.